شگفتی های قلب آدمی
الا با الذکر الله تطمئن القلوب.
”به رگ های درونی انسان پاره گوشتی آویخته که شگرف ترین اعضای درونی اوست، وآن قلب است، که چیزهایی از حکمت، و چیز های متفاوت با آن در او وجود دارد، پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند ، و اگر طمع بر آن هجوم آورد،
حرص آن را تباه سازد ، و اگر نا امیدی بر آن چیره شود ، تاسف خوردن آن را از پای در آورد، اگر خشمناک شود کینه توزی آن فزونی یابد و آرام نگیرد ، اگر به خشنودی دست یابد ، خویشتن داری را از یاد برد ، و اگر ترس آن را فرا گیرد ، پرهیز کردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشایشی برسد ، دچار غفلت زدگی شود ،واگر مالی به دست آورد ، بی نیازی آن را به سر کشی کشاند ،و اگر مصیبت ناگواری به آن رسد ،بی صبری رسوایش کند ، و اگر به تهیدستی مبتلا گردد ،بلا ها او را مشغول سازد ، واگر گرسنگی بی تابش کند ،نا توانی آن را از پای در آورد ،و اگر زیادی سیر شود سیری او را زیان رساند ،پس هر گونه کند روی برای آن زیان بار ، و هر گونه تند روی برای آن فساد آفرین است.“
نهج البلاغه ، حکمت ١٠٨
بخش اصلی و مرکزی شخصیت انسان قلب است. قلب مرکز ایمان ، عشق و گاه کینه ، نفرت و قساوت است. قلب در روانشناسی معاصر، جایگاه و مفهومی ندارد. روانشناسان از کارکرد های قلب غفلت کرده ، سخنی از آن به میان نیاورده اند ،لیکن در معارف دینی ،به خصوص معارف اسلامی و بالاخص در قرآن کریم ، قلب مورد توجه خاص قرار گرفته است؛ تا جایی که قرآن روز قیامت را روزی معرفی می کند که مال و فرزندان برای انسان سودی ندارند، بلکه آنچه سودمند واقع می شود ، تقدیم قلبی سالم به خداوند است. روایات نشان می دهد که در دیدگاه اسلامی ، قلب عنصر حتمی و قطعی وجود انسان است و آنچه آدمی را به موجودی متمایز از تمام موجودات تبدیل می کند ،همین قلب است.
قرآن برای قلب کار کرد های معرفتی ،عاطفی و ارادی قائل است. کارکردهای معرفتی قلب ناشی از ادراکها ی خاصی است ، این قلب است که قادر به روئیت خداوند است. قلب قادر به مشاهده ی حقایقی از عالم است که چشم سر و عقل توان مشاهده ی آن را ندارد. کارکرد عاطفی قلب همان است که مقوله های چون ایمان ، عشق ، کینه و… از آن ناشی می شود. کارکرد ارادی قلب نیز اشاره به اعمال ارادی انسان دارد. وقتی عملی ارادی انجام می شود که از قلب انسان سر چشمه بگیرد.
برای مثال نماز خواندن را در نظر بگیرید ،اگر انسان با قلبی سالم در حضور خداوند حاضر شود تمام وجودش متوجه خداوند خواهد بود ، و خشوع و خلوص در او متجلی می شود ،اما اگر با نیت خالص و حضور قلب نباشد صرفا نمازی خشک خواهد بود وانسان را به خدا نزدیک نخواهد کرد.