من دوست دارم دوست و محبوب خداوند باشم
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه سلسله مباحث من دوست دارم دوست و محبوب خداوند باشم می رسیم به بحث ان الله یحب التوابین
خداوند توبه کنندگان با بسیار توبه کنندگان را دوست دارد
چه سری است در این توبه که خداوند بسیار توبه کنندگان را نه تنها از درگاهش به دلیل عدم وفای به عهد نمی راند بلکه آنها را بسیار دوست میدارد. البته باید در نظر بگیریم که روایات بسیاری بر مصمم بودن در توبه و عدم شکستن آن داریم تا جایی که روایتی داریم که مضمونش این است که هر کس توبه کند و توبه خود را مگه ندارد مانند کسی است که خداوند تبارک و تعالی را به مسخره گرفته باشد(اعوذ بالله)
اما در عین حال روایات بسیاری هم داریم که نه تنها کسانی را که از رحمت الهی ناامید شده اند را رها نمی کند بلکه آنها را به توبه و امیدوار بودن به رحمت الهی تشویق میکند حالا باید ببینیم که چه سری در توبه نهفته است که خداوند می فرماید ان الله یحب التوابین
شاید تمام راز توبه در این است که انسان فهمیده است که چیزی نیست. هر چه دارد از خداوند است و به این نکته می رسد که چه بد کرده است که خداوند تبارک و تعالی را که تمام هستی اش از اوست به خاطر کالای اندک دنیا رها کرده و خود را بی نیاز از خداوند دانسته است. وقتی به این نکته می رسد می شکند، احساس شکست می کند به مقام انقطاع می رسد و به این نکته میرسد که عالم محضر خداست و تلنگری به خود میزند که های انسان
های بشر
معصیت که را می کنی سر در مقابل چه پروردگاری راست میکنی لحظه ای بایست مگر تو چه هستی و چه میتوانی باشی
مگر غیر این است که این دنیا با تمام زرق و برقش رفتنی است و در زمان مشکلات هیچ پناهی جز خداوند نداری
وقتی به این نکته رسیدی سر خم می کنی و تمام حسرت هایت که حاصل فرصت های است که دیگر نیست اشک میشود و از آسمان چشمانت می بارد و دل خشکیده آن را با عرش حیات بخش الهی پیوند میزند و آن رشته های گسسته را گره می زند اما باید توجه کنیم که هر بار این عهد و پیمان را می سکنیم و از راه الهی دور می شویم این رشته ی مهر و محبت که با عرش الهی پیوند خورده است را می بریم و با هر توبه ای گره جدیدی میخورد و چه بسا راه های رسیدنمان به عرش الهی را هم کوتاه تر میکند و هم سخت تر پس بیایید مواظب باشیم که گره های محبتی را که بین خود و خدای خودمان زده ایم را با برش های پی در پی به گره کور مسیرمان تبدیل نکنیم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود :هر آینه شادى خداوند از توبه بنده خود بیشتر است تا شادى نازایى كه بچّه مى آورد و گم كردهاى كه گمشده خود را مى یابد و تشنه اى كه به آب مى رسد.( كنز العمّال : 10165.)
من دوست دارم محبوب خداوند باشم
بسم الله الرحمن الرحیم
من دوست دارم دوست و محبوب خداوند باشم
در ادامه مباحث من دوست دارم محبوب خدا باشم
میرسیم به مسئله ی حب و بغض
در روایات داریم که حضرت موسی علیه السلام به خداوند گفت
خدایا من تو را دوست دارم و به خاطر تو نماز میخوانم روزه میگیرم و زکات میپردازم
خداوند تبارک و تعالی در جواب فرمود: «أمّا الصَّلاةُ فلَک بُرْهانٌ، و الصَّومُ جُنّةٌ، و الصَّدقَةُ ظِلٌّ، و الذِّکرُ نورٌ، فأی عَملٍ عَمِلتَ لِی»
نماز خواندهای چون بندهای و نماز دلیل بندگی توست و روزه هم سپر آتش است و در هنگامهٔ قیامت چون سدی نگهبان و نگهدار و حافظ از آتش است و صدقه سایبانی است که در گرمای قیامت محافظ انسان خواهد بود و زکات هم نوری است که در تاریکی قیامت روشنگر راهت خواهد بود. درواقع امر همه این کارها برای خودت سود دارد و برای منفعت خویش انجام میدهی. آنچه برای من انجام میدهی چیست؟»
قالَ موسی علیه السلام: «دُلَّنی علی العَملِ الّذی هُو لَک» موسی عرضه داشت خداوندا راهنماییام کن به آن عملی که برای توست.
خداوند فرمود: «یقالَ: یا موسی، هَل والَیتَ لِی وَلِیا؟ و هَل عَادَیتَ لِی عَدُوّا قَطُّ؟»
ای موسی آیا دوستی از دوستانم را به خاطر من دوست داشتهای؟ یا با دشمنی از دشمنان برای من دشمنی ورزیدهای؟
علِمَ موسی أنّ أفْضَلَ الأعْمالِ الحُبُّ فی اللّه و البُغْضُ فی اللّه ِ (مستدرک الوسائل، ج 2، ص 366)
موسی دریافت که بهترین اعمال دوست داشتن برای خدا و دشمن داشتن برای خداست.
می دانید داشتم به این فکر میکردم که این مطلب را در زیارت عاشورا میخوانیم
آنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم
من در صلحم باکسی که با تو سرسازگاری دارد ای حسین علیه السلام
و در جنگم با کسی که با تو سر ناسازگاری دارد
واقعا حسین علیه سلام محور ایمان و بی دینی است
واگر شخصی واقعا ادعای مسلمانی دارد باید ببیند نسبت به امام زمانش و یزید های زمانه اش در کجا قرار دارد
و چه عملی در قبال پیشبرد اهداف امام زمانش انجام داده است
آیا تا بحال برایمان پیش آمده است که مثل امام حسین علیه السلام فقط رضایت خداوند متعال را در نظر بگیریم و از تمام هست و نیستمان به خاطر رضایت و خشنودی خداوند بگذریم
آیا تا بحال برایمان پیش آمده است که تمام مشکلات زندگی مان را حکمت الهی بدانیم و جز زیبایی چیزی نبینیم
در روز عاشورا رضایت خداوند بر باقی ماندن دین اسلام بود حالا به هر طریقی که ممکن است
آیا ما هم حاضریم به خاطر خشنودی و رضایت خداوند از یک گناه ساده یا یک اتفاق ساده بگذریم
ما در این رابطه در کجای این بخر عمیق قرار داریم
آیا می توانیم قطره ای از دریای این سیل خروشان آفرینش باشیم و دلمان را به خدا بسپاریم و هر چه که شد بگوییم خداوندا چون تو میخواهی شکر
حالا مگر چه می شود جواب هر کلام و سخن نابه جا رابه خاطر رضایت خداوند ندهیم
مگر چه میشود اگر به خاطر رضایت خداوند از بیماری مراقبت کنیم یا کسی را که به ما ظلم کرده است و الان به کمک ما نیاز دارد ببخشیم
برای اینکه محبوب خداوند باشیم باید رنگ خدایی بر خود بگیریم
باید حب و بغضمان هم خدایی باشد و حتی کوچکترین کارهایمان را هم با نیت خدایی به انجام برسانیم