دلم قرص است به بودنت
بسم الله الرحمن الرحیم
فان مع العسر یسرا
به تحقیق همراه هر سختی آسانی است
یک آیه از آیات گهر بار قرآن کریم
یک سخن از طرف خداوند متعال برای ما بندگانش
واقعا بیایید با خودمان یکی به دو کنیم چقدر به این سخن خداوند از آیات گهر بار قرآن کریم اعتنا می کنیم؟
چقدر در آغاز کارهایمان این آیه ی جلیل را مد نظر خود قرار می دهیم؟
اصلا چقدر به تحقق این جمله در زندگی هایمان ایمان داریم!!!!؟
جوانی که در شرف ازدواج است چقدر این جمله را سر لوحه ی آغاز زندگی اش قرار می دهد یا دختری که می خواهد به خواستگاری کسی پاسخ دهد این جمله چه مقدار در تصمیم بری اش تاثیر می گذارد
چه بخواهیم و چه نخواهیم رد اعتقادات و ایمانمان در زندگی به اندازه ی یک شعار است و بیش از آن تأثیری در تصمیم گیری هایمان ندارد
بیایید با خودمان صادق باشیم و بر روی اعتقاداتمان حساس باشیم
به تک تک اوامر الهی گوش جان فرا بدهیم و در لحظه لحظه ی زندگی مان قرآن را جاری کنیم و عطر روح بخش و زندگی بخش قرآن بهره مند بشویم.
بیایید در هر سختی به این فکر کنیم که خداوند به ما گفته که در هر سختی آسانی است
ببینید خدای ما چقدر مهربان است که دوباره برای تکرار کرده «فان مع العسر یسرا» تا دلمون قرص باشه به رحمت و لطف بی اندازه ی او
خدای مهربانم دوستت دارم و در تمام سختی ها دلم قرص است که خدایی چون تو دارم.
خدایا ممنونم که هوامو داری.
لزوم وجود ولایت فقیه
به حکم عقل سلیم، سعادت انسان منوط به عمل کردن به قانونی بدون نقص است
انسان به تنهائی از تدوین قانون بدون نقص عاجز است
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان انسان کامل قانون الهی را برای بشر به ارمغان آورده است.
قانون هرچند عالی باشد بدون اجرا اثر نخواهد داشت
اجرای همراه با خطا فایده ندارد و اجرائی خوب است که بدون خطا و اشتباه باشد. (مجری معصوم باشد).
خداوند برای اجرای بدن خطا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سپس امامان معصوم علیهم السلام را منصوب کرده است
از حکمت و لطف خداوند دور است که در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام مسلمانان را بدون رهبر رها نماید و شریعت را بی ولایت بگذارد.
قال مولانا الحسین علیه السلام: مجاری الامور و الأحکام علی أیدی العلماء بالله الأمناء علی حلاله و حرامه… ».
امام حسین علیه السلام از قول پدر شریفشان امام علی علیه السلام میفرمایند: «جریان امور و احکام اسلامی در اختیار علمای الهی است که بر حلال و حرام خداوند آگاه و امین هستند».
دراین حدیث شریف به روشنی ولایت عالم دینی (فقیه جامع شرایط) بیان شده است. لفظ مجاری الأمور دلالت میکند بر إعمال ولایت در امور جاری جامعه آن هم به دست کسی که عالم به احکام خداوند باشد
تحف العقول عن آل الرسول، ص238.
منبع علوم اهل بیت
منبع علوم اهل بیت علیهم السلام چیست و آیا منحصر در یادگیری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میباشد؟
در پاسخ باید گفت: اهل بیت علیهم السلام برای این که مطلبی را بدانند چند راه دارند و از چند منبع استفاده میکنند:
اول: تعلیم الهی
در قرآن کریم خداوند متعال از بندگانی سخن میگوید که در اثر ایمان قوی که دارند قلبشان مورد تعلیم و ارشاد الهی میباشد و خداوند آنها را هدایت قلبی میکند.
(وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ) ؛ «و هر کس به خدا ایمان آورد، دلش را راهنمایی میکند؛ و خدا به هر چیزی داناست».
از مصادیق بارز دارندگان این علم اهل بیت علیهم السلام میباشند. از امام صادق علیه السلام حکایت شده:
«عن ابی عبدالله قال اذا اراد الامام ان یعلم شیئاً اعلمه الله ذلک [۱] ».
هرگاه امام اراده کند که چیزی را بداند خداوند آن مطلب را به او میآموزد و گاهی این تعالیم و الهامات به صورت مکتوب میباشد به عنوان نمونه در روایات کتابی به نام «مصحف فاطمه» مطرح شده است که در نزد اهل بیت علیهم السلام میباشد. طبق روایات بعد از فوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جبرئیل نزد حضرت زهرا علیهاالسلام حاضر میشد و اخبار و علوم فراوانی را به آن حضرت اطلاع میدادند و حضرت علی علیه السلام مینوشتند که آن کتاب عظیم «مصحف فاطمه» نام گرفت [۲] .
دوم: تعلیم پیامبر
یکی از منابع علم امام علمی است که از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به اهل بیت علیهم السلام نسل به نسل به ارث رسیده است.
از امام صادق علیه السلام حکایت شده: ای ابامحمد! به درستی که علم علی بن
ابی طالب از علم رسول الله میباشد آن گاه آن علم به ما تعلیم داده شد [۳] .
و این تعالیم نیز برخی به صورت مکتوب در آمده به عنوان مثال: در روایات زیادی صحبت از کتابی شده به نام «کتاب علی علیه السلام» که در نزد ائمه بوده و مطالبی از آن نقل نموده اند از جمله روایت زیر است:
به همراه «حکم بن عتیبه» در خدمت امام باقر علیه السلام بودیم. حکم بن عتیبه از امام علیه السلام که نزد او جایگاه ارجمندی داشت سؤال میکرد تا این که در یک مورد با هم اختلاف کردند. امام باقر علیه السلام فرمود: «فرزندم برخیز و کتاب علی را بیاور» فرزند امام، کتاب خطکشی شده بزرگی را برای حضرت آورد حضرت گشود و به او نگریست تا مسئله مورد نظر را از آن بیرون آورد. سپس امام باقر فرمود: «این دست خط علی و املای رسول الله است» [۴] .
سوم: قرآن کریم و کتب آسمانی دیگر
قرآن کریم با بطنهای متعددی که دارد کتابی است که همه اخبار و علوم در آن وجود دارد تا آن جا که در احادیث آمده است:
اخبار مربوط به شما و پیشینیان و آیندگان شما و خبرهای آسمانها و زمین در این قرآن است و اگر کسی بیاید که شما را از آن آگاه کند بی گمان شگفت زده خواهید شد [۵] .
و اهل بیت علیهم السلام عالم به قرآن کریم و تأویلات و تفسیرهای آن هستند همان طور که در روایات زیادی به این مطلب اشاره شده است [۶] . پس یکی از منابع مهم علم اهل بیت، قرآن کریم میباشد.
هم چنین بنا بر روایات متعدد اهل بیت علیهم السلام به همه کتابهای آسمانی و محتوای آنها آگاه هستند و یکی از منابع علم آنها همین کتابها میباشند. به عنوان نمونه:
امام کاظم علیه السلام به شخصی که پرسید تورات، انجیل و کتب پیامبران از کجا به شما رسیده است؟ فرمود: این کتابها از ایشان (پیامبران) به ما به ارث رسیده است ما هم آنها را چنان که ایشان میخوانده اند میخوانیم و به آنها اعتقاد داریم چنان که آنها اعتقاد داشته اند. خداوند در زمین حجتی قرار نمی دهد که پیرامون مسئله ای از او پرسش کنند و او بگوید: نمی دانم [۷] .
———-
(۱) الکافی، ج ۱، ص ۲۵۸.
(۲) برای اطلاع بیشتر از این کتاب مراجعه نمایید به کتاب ولایت کلیه، ج ۱، ص ۲۰۷، و دلائل الامامه طبری، ص ۲۷، و کافی، ج ۱، ص ۲۳۸.
(۳) «عن ابی یعقوب الاحول قال خرجنا مع ابی بصیر ونحن عده فدخلنا معه علی ابی عبدالله علیه السلام فقال یا ابا محمد ان علم علی بن ابی طالب علیه السلام من علم رسول الله صلی الله علیه و آله فعلمناه نحن فیما علمناه فالله فاعبد و ایاه فارج» بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۷۲.
(۴) رجال النجاشی، ج ۳۶، ص ۹۶۶.
(۵) «قال ابوعبدالله علیه السلام ان العزیز الجبار انزل علیکم کتابه وهو الصادق البار فیه خبرکم وخبر من قبلکم وخبر من بعدکم وخبر السماء والارض ولو اتاکم من یخبرکم عن ذلک لتعجبتم»، الکافی، ج ۲، ص ۵۹
(۶) برای آگاهی بیشتر ر. ک: بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۹۸.
(۷) «قال بریهه جعلت فداک انی لکم التوراة والانجیل وکتب الانبیاء قال هی عندنا وراثة من عندهم نقرؤها کما قرءوها ونقولها کما قالواها ان الله لایجعل حجة فی ارضه یسأل عن شیء فیقول لاادری»، بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۲۳۹.
عدیله
معنای عدیله
«عدیله» کلمهای عربی و از ماده «ع ـ د ـ ل» به معنای بازگشتن از حق به باطل است و منظور آن است که در وقت مرگ، شیطان نزد فردی که در حال جان دادن است حاضر شده، تلاش میکند با وسوسه، ایمان را از او بگیرد تا انسان با حال کفر از دنیا برود. دعای عدیله برای حفظ ایمان در آن هنگام است. دعاهای دیگری نیز برای این منظور در منابع اسلامی ذکر شده است.
متن دعای عدیله
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ، لا إِلَهَ إِلّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، وَ أَنَا الْعَبْدُ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ الْعَاصِي الْمُحْتَاجُ الْحَقِيرُ، أَشْهَدُ لِمُنْعِمِي وَ خَالِقِي وَ رَازِقِي وَ مُكْرِمِي كَمَا شَهِدَ لِذَاتِهِ، وَ شَهِدَتْ لَهُ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ مِنْ عِبَادِهِ بِأَنَّهُ لا إِلَهَ إِلّا هُوَ، ذُو النِّعَمِ وَ الْإِحْسَانِ وَ الْكَرَمِ وَ الامْتِنَانِ، قَادِرٌ أَزَلِيٌّ، عَالِمٌ أَبَدِيٌّ، حَيٌّ أَحَدِيٌّ، مَوْجُودٌ سَرْمَدِيٌّ، سَمِيعٌ بَصِيرٌ ، مُرِيدٌ كَارِهٌ، مُدْرِكٌ صَمَدِيٌّ، يَسْتَحِقُّ هَذِهِ الصِّفَاتِ وَ هُوَ عَلَى مَا هُوَ عَلَيْهِ فِي عِزِّ صِفَاتِهِ، كَانَ قَوِيّاً قَبْلَ وُجُودِ الْقُدْرَةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ كَانَ عَلِيماً قَبْلَ إِيجَادِ الْعِلْمِ وَ الْعِلَّةِ، لَمْ يَزَلْ سُلْطَاناً إِذْ لا مَمْلَكَةَ وَ لا مَالَ، وَ لَمْ يَزَلْ سُبْحَاناً عَلَى جَمِيعِ الْأَحْوَالِ، وُجُودُهُ قَبْلَ الْقَبْلِ فِي أَزَلِ الْآزَالِ، وَ بَقَاؤُهُ بَعْدَ الْبَعْدِ مِنْ غَيْرِ انْتِقَالٍ وَ لا زَوَالٍ، غَنِيٌّ فِي الْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ، مُسْتَغْنٍ فِي الْبَاطِنِ وَ الظَّاهِرِ، لا جَوْرَ فِي قَضِيَّتِهِ، وَ لا مَيْلَ فِي مَشِيَّتِهِ، وَ لا ظُلْمَ فِي تَقْدِيرِهِ، وَ لا مَهْرَبَ مِنْ حُكُومَتِهِ، وَ لا مَلْجَأَ مِنْ سَطَوَاتِهِ، وَ لا مَنْجَى مِنْ نَقِمَاتِهِ، سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ، وَ لا يَفُوتُهُ أَحَدٌ إِذَا طَلَبَهُ، أَزَاحَ الْعِلَلَ فِي التَّكْلِيفِ، وَ سَوَّى التَّوْفِيقَ بَيْنَ الضَّعِيفِ وَ الشَّرِيفِ، مَكَّنَ أَدَاءَ الْمَأْمُورِ، وَ سَهَّلَ سَبِيلَ اجْتِنَابِ الْمَحْظُورِ، لَمْ يُكَلِّفِ الطَّاعَةَ إِلّا دُونَ الْوُسْعِ وَ الطَّاقَةِ، سُبْحَانَهُ مَا أَبْيَنَ كَرَمَهُ، وَ أَعْلَى شَأْنَهُ، سُبْحَانَهُ مَا أَجَلَّ نَيْلَهُ، وَ أَعْظَمَ إِحْسَانَهُ، بَعَثَ الْأَنْبِيَاءَ لِيُبَيِّنَ عَدْلَهُ، وَ نَصَبَ الْأَوْصِيَاءَ لَيُظْهِرَ طَوْلَهُ وَ فَضْلَهُ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أُمَّةِ سَيِّدِ الْأَنْبِيَاءِ، وَ خَيْرِ الْأَوْلِيَاءِ، وَ أَفْضَلِ الْأَصْفِيَاءِ، وَ أَعْلَى الْأَزْكِيَاءِ، مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ، آمَنَّا بِهِ وَ بِمَا دَعَانَا إِلَيْهِ، وَ بِالْقُرْآنِ الَّذِي أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ، وَ بِوَصِيِّهِ الَّذِي نَصَبَهُ يَوْمَ الْغَدِيرِ، وَ أَشَارَ بِقَوْلِهِ هَذَا عَلِيٌّ إِلَيْهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ الْأَبْرَارَ وَ الْخُلَفَاءَ الْأَخْيَارَ بَعْدَ الرَّسُولِ الْمُخْتَارِ، عَلِيٌّ قَامِعُ الْكُفَّارِ، وَ مِنْ بَعْدِهِ سَيِّدُ أَوْلادِهِ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، ثُمَّ أَخُوهُ السِّبْطُ التَّابِعُ لِمَرْضَاةِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ الْعَابِدُ عَلِيٌّ، ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرٌ، ثُمَّ الْكَاظِمُ مُوسَى، ثُمَّ الرِّضَا عَلِيٌّ، ثُمَّ التَّقِيُّ مُحَمَّدٌ، ثُمَّ النَّقِيُّ عَلِيٌّ، ثُمَّ الزَّكِيُّ الْعَسْكَرِيُّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُجَّةُ الْخَلَفُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ، الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا، وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى، وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ، وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً، بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً، وَ أَشْهَدُ أَنَّ أَقْوَالَهُمْ حُجَّةٌ، وَ امْتِثَالَهُمْ فَرِيضَةٌ، وَ طَاعَتَهُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَ مَوَدَّتَهُمْ لازِمَةٌ مَقْضِيَّةٌ، وَ الاقْتِدَاءَ بِهِمْ مُنْجِيَةٌ، وَ مُخَالَفَتَهُمْ مُرْدِيَةٌ، وَ هُمْ سَادَاتُ أَهْلِ الْجَنَّةِ أَجْمَعِينَ، وَ شُفَعَاءُ يَوْمِ الدِّينِ، وَ أَئِمَّةُ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلَى الْيَقِينِ، وَ أَفْضَلُ الْأَوْصِيَاءِ الْمَرْضِيِّينَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ، وَ مُسَاءَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ، وَ الْبَعْثَ حَقٌّ، وَ النُّشُورَ حَقٌّ، وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ، وَ الْمِيزَانَ حَقٌّ، وَ الْحِسَابَ حَقٌّ، وَ الْكِتَابَ حَقٌّ، وَ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَ النَّارَ حَقٌّ، وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيهَا، وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ.اللَّهُمَّ فَضْلُكَ رَجَائِي، وَ كَرَمُكَ وَ رَحْمَتُكَ أَمَلِي، لا عَمَلَ لِي أَسْتَحِقُّ بِهِ الْجَنَّةَ، وَ لا طَاعَةَ لِي أَسْتَوْجِبُ بِهَا الرِّضْوَانَ، إِلا أَنِّي اعْتَقَدْتُ تَوْحِيدَكَ وَ عَدْلَكَ، وَ ارْتَجَيْتُ إِحْسَانَكَ وَ فَضْلَكَ، وَ تَشَفَّعْتُ إِلَيْكَ بِالنَّبِيِّ وَ آلِهِ مِنْ أَحِبَّتِكَ، وَ أَنْتَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ، وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ، و صَلَّى اللَّهُ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً كَثِيراً، وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ، اللَّهُمَّ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ، إِنِّي أَوْدَعْتُكَ يَقِينِي هَذَا، وَ ثَبَاتَ دِينِي، وَ أَنْتَ خَيْرُ مُسْتَوْدَعٍ، وَ قَدْ أَمَرْتَنَا بِحِفْظِ الْوَدَائِعِ، فَرُدَّهُ عَلَيَّ وَقْتَ حُضُورِ مَوْتِي، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
ترجمه
خدا برپا دارنده عدل و داد گواهی داد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز گواهاند که معبودی جز او نیست هم او که عزّتمند و حکمت مدار است، همانا دین راستین نزد خدا اسلام است، و من بنده ناتوان گنهکار نافرمان نیازمند ناچیز تو، گواهی میدهم به نعمت دهنده و آفریننده و روزی بخش و اکرام کننده خویش، چنان که خود گواهی داد بر یگانگی ذاتش، و هم گواهی دادند فرشتگان و صاحبان دانش از بندگانش بر اینکه معبودی جز او نیست، هم او که صاحب نعمتها و احسان و کرم و بخشش است، آن توانای بیابتدا، دانای بیانتها، زنده یکتا، موجود همیشگی، شنوای بینا، خواهان ناخواه، دریابنده بینیازی، که او شایسته این صفات است و او در پرده عزّ صفات خویش آنگونه است که تنها خود داند، توانا بود پیش از پیدایش توانایی و نیرو، دانا بود پیش از آفریدن دانش و آفرینش، همواره پادشاه بود آنگاه که نه کشوری بود و نه مالی، و همیشه منزّه بود در همه حال، وجودش پیش از پیش بود در آغاز محض، و بقایش بعد از بعد است بدون جابجایی و دگرگونی، توانگر است در آغاز و انجام، بینیاز است در باطن و ظاهر، در داوریاش ستمی نیست، و در ارادهاش انحرافی وجود ندارد، و در تقدیرش بیدادی به چشم نمیخورد، و از حکومتش راه گریزی نیست، و از شدّت خشمش پناهگاهی وجود ندارد، و از انتقامش راه نجاتی نمیباشد، رحمتش بر خشمش پیشی گرفت، آن را که بخواهد از چنگش نرهد، موانع تکلیف را برطرف ساخته، و توفیق را یکسان قرار داده است بین ناتوان و شریف، ممکن نمود ادای وظیفه را، و راه دوری جستن از حرام را هموار ساخت، طاعت را تکلیف ننمود جز به کمتر از ظرفیت و طاقت، منزّه است او، چه آشکار است کرمش، و چه والاتر است مقامش، منزّه است او، چه بزرگ است عطایش، و چه بزرگ است احسانش، پیامبران را برانگیخت تا دادگریاش را بیان کنند، و جانشینان آنان را بگماشت تا نمایان سازد عطای بیحد و فضلش را، و ما را از امت سرور انبیاء و بهترین اولیاء و برترین برگزیدهها و والاترین پاکان محمّد، (درود خدا بر او و خاندانش) قرار داد، به او ایمان آوردیم و به آنچه ما را بسوی آن دعوت کرد، و به قرآنی که خدا بر او نازل نمود، و به جانشینش که در روز غدیر معین کرد، و با گفتهاش به او اشاره نمود و فرمود: «این علی است» و شهادت میدهم که امامان نیکو کردار و جانشینان نیکوکار پس از رسول برگزیده خدا، علی سرکوبگر کافران است و پس از او سرور فرزندانش حسن بن علی، سپس برادرش نواده پیامبر، پیرو رضای خدا: حسین، سپس عبادت کننده علی، سپس باقر محمّد، سپس صادق جعفر، سپس کاظم موسی، سپس رضا علی، سپس تقی محمّد، سپس نقی علی، سپس زکی عسکری حسن، سپس حجّت، جانشین بر حق، قائم منتظر مهدی، آن امیدبخشی که به بقایش دنیا باقیست، و از برکتش بندگان روزی یافتهاند، و به وجودش زمین و آسمان استوار گشته است، و خدا به وسیله او زمین را از عدل و داد پر میکند، پس از آنکه از ستم و بیداد پر شده، و شهادت میدهم که گفتار آنان حجّت، و پیروی از آنان واجب، و اطاعتشان بایسته، و دوستی با آنان لازم و حتم، و اقتدای به آنان نجات بخش، و مخالفتشان سرنگون کننده است، و ایشان سروران همه اهل بهشت، و شفیعان روز جزا، و امامان اهل زمین بطور یقین، و برترین جانشینان پسندیده هستند، و شهادت میدهم که مرگ حق است، و سؤال قبر و برانگیخته شدن حق، و ورود خلایق به محشر و صراط و میزان و حساب حق، و کتاب و بهشت و جهنم همه و همه بر حق است، و ساعت موعود آمدنی است، هیچ تردیدی در آن نیست، و اینکه خدا آنان که در قبرها هستند را برخواهد انگیخت. خدایا! بخششت امید من، و کرم و رحمتت آرزوی من است، عملی که به آن سزاوار بهشت باشم ندارم، و طاعتی که به آن شایسته خشنودی ات گردم در پروندهام نیست، جز اینکه یگانگی و دادگری ات را باور دارم، و به احسان و فضلت دل بستم، و از محبوبانت؛ پیامبر و خاندانش را در بارگاه تو شفیع آوردم، و تو کریمترین کریمانی، و مهربانترین مهربانانی، و درود خدا بر پیامبرمان محمّد و همه خاندانش، آن پاکان و پاکیزگان، و سلام بسیار او بر آنان باد، و جنبش و نیرویی نیست جز به عنایت خدای والای بزرگ، خدایا!ای مهربانترین مهربانان، این یقین و استواری در دینم را به تو سپردم و تو بهترین امانتداری، چه تو خود ما را به حفظ امانتها فرمان دادی، پس این امانت مرا گاه فرارسیدن مرگم به من برگردان، به رحمتتای مهربانترین مهربانان.
آزمون ولایت پذیری
کرونا؛ آزمون ولایت پذیری
این متن فقط برای کسانی است که معتقدند رهبر انقلاب، نائب امام زمان عج هستند
مسأله اول؛ روزی یکی از دوستداران امام صادق ع بنام سهل بن حسن خراسانی خدمت امام صادق ع آمد و به ایشان عرض کرد، آقا من اطلاع دارم که بیش از ۱۰۰ هزار نفر هستند که دوستدار شما هستند و شما را یاری خواهند کرد، با این وجود چرا شما قیام نمی کنید؟ امام به تنور آتشی که در آن نزدیکی بود اشاره کردند و فرمودند به داخل تنور برو، سهل بن حسن به شدت نگران شد و از حضرت عذرخواهی کرد و گفت مرا ببخشید و از رفتن به داخل تنور امتناع کرد. در آن لحظه یکی از یاران امام بنام هارون مکی وارد شد و امام به او فرمودند به داخل تنور برو…
هارون بی چون و چرا و بی معطلی به داخل تنور رفت و امام صادق ع مشغول گفتگو با سهل بن حسن شدند. بعد از مدت زمانی سهل بن حسن خراسانی را به کنار تنور بردند و او دید که هارون مکی بدون اینکه آسیبی دیده باشد، درمیان آتش نشسته است… امام صادق ع از سهل بن حسن خراسانی پرسیدند از آن ۱۰۰ هزارنفری که گفتی ما را یاری خواهند کرد، چند نفر اینگونه مطیع ما هستند؟! سهل بن حسن گفت به خدا هیچ کدام اینگونه نیستند…
حضرت فرمودند اگر ۵ نفر یار اینگونه داشتم قطعا قیام می کردم….
مسأله دوم؛سردار سلیمانی در برنامه مصاحبه تلویزیونی تعریف کردند که در اوایل جنگ ۳۳ روزه برتری رژیم صهیونسیتی از نظر قدرت بسیار آشکار شده بود و هیچ احتمالی بر پیروزی وجود نداشت لذا من خدمت رهبر انقلاب رسیدم و [بعنوان کارشناس و کسی که از نزدیک میدان را دیده]، به ایشان عرض کردم این جنگ، جنگ سختی است و پیروزی در این نبرد ممکن بنظر نمی رسد، رهبر انقلاب به بنده فرمودند بروید به نبرد ادامه دهید و امیدوار باشید چرا که این جنگ مثل جنگ خندق خواهد بود که با سختی زیادی همراه است اما پیروزی بزرگی در پی دارد... سردار سلیمانی هم بدون چون و چرا به میدان جنگ بازگشتند و ۳۳ روز علیرغم شدت جنگ، همراه با حزب الله لبنان به مقاومت ادامه دادند تا در نهایت اتفاقاتی معجزه گون افتاد و رژیم صهیونسیتی خواستار پایان جنگ شد و جنگ به نفع حزب الله و با پذیرش شروط آنها پایان یافت
مسأله سوم؛بیماری کرونا در دنیا شیوع پیدا کرد و رهبر انقلاب از ابتدا با فرامین و راهنمایی های خود، سعی در تنظیم نگاه و جهت گیری جامعه و مسئولان در مواجه با این بیماری کردند اما در این میان عده ای که خود را صاحب بصیرت هم می دانستند جهتی متفاوت از مسیر مدنظر رهبری اتخاذ کردند و جامعه را دچار سردرگمی کردند بنحویکه رهبر انقلاب در اکثر سخنرانی های خود از کادر درمان و وزارت بهداشت تشکر می کردند و کادر درمان را مدافعان سلامت می نامیدند اما این گروه که خود را طرفدار طب سنتی یا اسلامی می دانستند، در هر اظهار نظری به شدت و بی وقفه عملکرد بیمارستان ها، کادر درمان و وزارت بهداشت را نادرست دانسته و آنها را سرزنش و متهم به دنباله روی از دشمن می کردند…
رهبر انقلاب دستور به تسریع در واکسیناسیون عمومی با استفاده از واکسن داخلی و خارجی می دادند (سخنرانی۱۴۰۰/۶/۶) و این گروه مردم را از واکسن ها میترساندند …
رهبر انقلاب استفاده از ماسک و شستشوی دست و رعایت فاصله اجتماعی را بعنوان وظیفه همه ی اقشار جامعه معرفی میکردند (سخنرانی۱۴۰۰/۶/۶)و این گروه هرگز این موارد را بر نمی تابیدند و آنها را زیر سوال می بردند…
و اما آنها که خود را مدعی بصیرت و اطاعت از رهبری می دانند بنگرند چگونه عمل می کنند…
اگر حتی فرض کنیم واکسن و ماسک و رعایت فاصله اجتماعی برای سلامتی انسان خطرناک باشند، آیا خطرناک تر از رفتن در تنور آتش است؟!!
آیا می شود ادعای ولایت پذیری داشته باشیم و رهبر را نائب امام زمان عج بدانیم اما در اجرای فرامین او مانند سهل بن حسن خراسانی عمل کنیم؟!!!
آیا رهبر انقلاب که به سردار سلیمانی فرمودند به میدان نبرد بروید و به جنگ ادامه دهید، در کارشناسی مسائل جنگ، خبره تر از سردار سلیمانی که اکثر ایام عمر خود را در جبهه ها گذارنده بود، بودند؟
پس چطور سردار سلیمانی حاضر شدند برای تبعیت از ولایت، برخلاف تشخیص کارشناسانه خود عمل کنند و به جنگ ادامه دهند که البته نتیجه آن هم پیروزی بزرگ جبهه مقاومت شد؟!!!
اما امروز بخشی از جریان طرفدار طب سنتی و اسلامی با تکیه بر آنچه که آنرا نظرات کارشناسان طب قدیم میدانند، در تبعیت از فرامین رهبری تعلل میکنند و بجای تنظیم جهت گیری خود همسو با رهبری، دست به تفسیر نظرات رهبری میزنند و آنها را طوری تفسیر می کنند که، این فرامین منطبق با جهت گیری های خودشان بشود…
تبعیت محض از امام زمان عجل الله را باید با تبعیت از نائب شان تمرین کنیم چرا که امام زمان نیاز به یارانی از جنس هارون مکی دارند نه سهل بن حسن خراسانی…